درد تنهایی کشیدن مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفید شاهکاری میسازد به نامِ دیوانگی…! و من این شاهکارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خریده ام…
تو هر چه میخواهی مرا بخوان دیوانه خود خواه بی احساس…….
کاش بميرم.. به آرامي.. به راحتي... به زودي.. ميخواهم بميرم.. کاش عاشق بميرم... کاش براي مجنوني بميرم کاش آسان بميرم.. کاش با دسته گلي بر مزارم بميرم.. من ساخته از خاک کويرم کاش بميرم.. کاش بميرد..کاش بميرم کاش زير باران اشکهايت بميرم.. کاش ميشد اينجا بميرم.. کاش نيمه شبي عمرم به پايان ميرسيد.. نوبت خاموشيم هم سهل و آسان ميرسيد!...
مهم نیست کی مقصر است باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر
تاریکی نمی تواند بر تاریکی غلبه کند. تنها روشنی می تواند آن را انجام دهد، نفرت، نمی تواند بر نفرت غلبه کند، تنها عشق می تواند آن را انجام دهد… . بخشش عملی یکباره نیست، بخشش روشی است برای زندگی.
رو پاكت سیگار نوشته بود سیگار برای شما و اطرافیانتان زیان آور است... تو دلم گفتم: تو یه نفر اطراف من پیدا كن قول میدم به خاطر اونم كه شده سیگارو ترك كنم.
خسته ام میفهمید؟ خسته ازآمدن ورفتن وآوارشدن خسته ازحس غریبانه این تنهایی بخداخسته ام ازاینهمه تکرارسکوت بخداخسته ام ازاینهمه لبخنددروغ بخداخسته ام ازحادثه صاعقه بودن درباد همه عمردروغ، گفته ام من به همه گفته ام: عاشق پروانه شدم! واله ومست شدم ازضربان دل گل! شمع رامیفهمم! کذب محض است، دروغ است، دروغ! من چه میدانم از، حس پروانه شدن؟ من چه میدانم گل، عشق رامیفهمد؟ یافقط دلبریش رابلداست؟ من چه میدانم شمع، واپسین لحظه مرگ حسرت زندگیش پروانه است؟ یاهراسان شده ازفاجعه نیست شدن؟ به خدامن همه رالاف زدم! بخدامن همه عمر به عشاق حسادت کردم! باختم من همه عمردلم را، به سراب!
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
انجمن تفریحی و
تخصصی هیمورا
و آدرس
himoru.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد،بدست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی
دم گرم و چموش خویش را بر گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،
بدین سان بشکند در من،
سکوت مرگبارم را.........